روزی از روز های سرد پاییز ، پدری روستایی به همراه پسر شانزده ساله اش وارد یک مرکز تجاری خیلی بزرگ می شود. پسر متوّجه دو دیواری شد که به شکل کشویی از هم جدا شدند و دو باره به هم چسبیدند، از پدر می پرسد: این چیست ؟
روزی از روز های سرد پاییز ، پدری روستایی به همراه پسر شانزده ساله اش وارد یک مرکز تجاری خیلی بزرگ می شود. پسر متوّجه دو دیواری شد که به شکل کشویی از هم جدا شدند و دو باره به هم چسبیدند، از پدر می پرسد: این چیست ؟